چارچوب MDA (Mechanics, Dynamics, Aesthetics) یکی از ابزارهای قدرتمند برای تحلیل و طراحی بازیهای رایانهای است، زیرا این چارچوب به ما کمک میکند بازیها را بهطور جامع از سه جنبه کلیدی زیر بررسی کنیم:
- مکانیکها (ساختارها و قوانین بازی)
- دینامیکها (تعاملات و رفتارهایی که مکانیکها در جریان بازی ایجاد میکنند)
- زیباییشناسی (احساساتی که بازی در بازیکن القا میکند)
انتخاب بازی The Last of Us برای بررسی از طریق این چارچوب به دو دلیل انجام شده است. اول به دلیل اینکه نمونه تحسینشده خوبی برای بررسی توسعهدهندگان بازی است و دلیل دوم اینکه این بازی با داستان غنی، گرافیک برجسته، و مکانیکهای جذاب توانسته تجربهای تأثیرگذار و ماندگار برای بازیکنان به وجود آورد.
با استفاده از چارچوب MDA، میتوانیم فهم دقیقتری از نحوه ترکیب مکانیکهای متنوع در این بازی و تاثیر آن بر دینامیکها و احساسات کلی بازیکنان داشته باشیم. این تحلیل به ما اجازه میدهد که نقاط قوت طراحی این بازی را به روش علمی شناسایی کنیم و روشهای مؤثر برای ایجاد تجربههای مشابه در بازیهای دیگر را استخراج کنیم.
آشنایی با چارچوب MDA: از مکانیک تا احساس
چارچوب MDA یکی از رویکردهای برجسته در طراحی و تحلیل بازیهای رایانهای است که ارتباط بین سازندگان بازی و بازیکنان را در مرکز توجه قرار میدهد. این چارچوب به سه جزء اصلی تقسیم میشود:
مکانیکها (Mechanics): این بخش شامل قوانین، ابزارها و سیستمهایی است که یک بازی را تشکیل میدهند. مکانیکها به عنوان هسته فنی بازی شناخته میشوند و از عناصر پایهای مانند حرکات، قوانین، و تعاملات ساخته شدهاند.
دینامیکها (Dynamics): این بخش به نحوه تعامل مکانیکها با یکدیگر و تاثیر آنها بر جریان بازی اشاره دارد. دینامیکها تجربیات و رفتارهای بازیکن را در طول بازی شکل میدهند. برای مثال، تعادل میان منابع محدود در بازی یا تعامل بازیکنان در یک بازی چندنفره، از دینامیکها نشأت میگیرد.
زیباییشناسی (Aesthetics): این بخش به احساسات و تجربههای احساسی بازیکن میپردازد. زیباییشناسی میتواند شامل هیجان، لذت، چالش، همدلی، یا هر نوع واکنش احساسی دیگری باشد که بازی در بازیکن ایجاد میکند.
مزیت اصلی چارچوب MDA در این است که به طراحان اجازه میدهد فرآیند طراحی بازی را از نقطه نظر بازیکن شبیهسازی کنند و به نیازهای احساسی و فکری او پاسخ دهند. از سوی دیگر، این چارچوب به بازیکنان و منتقدین کمک میکند تا تجربه بازی را به زبان علمی و دقیق تحلیل و توصیف کنند.
در ادامه، تحلیل مختصری با استفاده از چارچوب MDA ارائه میشود که به بررسی بازی برجسته The Last of Us میپردازد. این تحلیل به تفکیک هر یک از سه مولفه اصلی چارچوب میپردازد و سعی در آشکار ساختن نحوه پیوند این مولفهها در ایجاد یک تجربهی بازی عمیق، تعاملی و احساسی دارد. قبل از اینکار لازم است اشاره کنیم که بازی The Last of Us توسط اسرا ممنوع اعلام شده و ما در اینجا قصد بررسی این بازی را از جنبههای فنی و تولیدی داریم، تا بازیسازان خوبمان بتوانند از این طریق ساختههای خود را تقویت کنند. والدین میتوانند برای توضیحات بیشتر درباره محتوای بازیها به سایت چهبازی مراجعه کنند.
تحلیل بازی The Last of Us
۱. مکانیکها
The Last of Us به معنی آخرین ما یا آخرین بازماندگان ما، یک بازی اکشن-ماجراجویی است که با روایت داستانی تأثیرگذار درباره بقا، عشق، و از دست دادن، در دنیایی پساآخرالزمانی مخاطبان را به چالشهای احساسی دعوت میکند. این بازی از مکانیکهایی بهره میبرد که اصلیترین سیستمها و قواعد بازی را شکل میدهند:
- سیستم مبارزه و محدودیت منابع:
این بازی دارای مکانیکهای مبارزه مبتنی بر استفاده از سلاحهای سرد (مانند چاقو) و اسلحههای گرم است، که در کنار محدودیت شدید مهمات و ذخایر دارویی، بازیکن را به استفاده فکرشده و استراتژیک از منابع و انتخابهای دقیق وا میدارد.
- سیستم پنهانکاری و تعامل با محیط:
مکانیک پنهانکاری به بازیکن امکان میدهد تا در مقابل دشمنان (همنوعان آلوده و افراد انسانی) بدون درگیر شدن در نبردهای مستقیم، از محیط برای پنهان شدن استفاده کند. این امر موجب میشود تا عناصر محیطی مانند نورپردازی، صداها و مکانهای مخفی به عنوان ابزارهای تعامل به حساب آیند.
- سیستم ساخت (Crafting):
با استفاده از منابع جمعآوریشده در محیطهای مختلف، بازیکن میتواند وسایل ضروری مانند داروها و ابزارهای دفاعی را بسازد. این مکانیک علاوه بر افزودن قابلیتهای جدید، استراتژیهای بقا را تقویت میکند.
- پازلها و تعاملات محیطی:
برخی از مراحل بازی شامل حل معماها یا عبور از موانع فیزیکی است که به بازیکن اطلاعاتی درباره پسزمینه داستان و فضای محیطی ارائه میدهد و در عین حال روی تصمیمات تاکتیکی او تأثیر میگذارد.
این مجموعه از مکانیکها بازی را به یک سیستم منسجم تبدیل کرده که پایه و اساس تجربه بقا و ماجراجویی در یک دنیای پساآخرالزمانی را شکل میدهد.
۲. دینامیکها
دینامیکهای The Last of Us از تعامل میان مکانیکهای تعریفشده و واکنشهای بازیکن شکل میگیرند:
- تعامل تاکتیکی:
بازیکنان در مواجهه با دشمنان از تکنیکهای متنوعی بهره میگیرند؛ از جمله استفاده از فضای محیطی برای پنهانکاری، به کارگیری ترکیبی از حملات سریع و گریز از دردسر. به عنوان مثال، موقعیتی که بازیکن در مواجهه با گروهی از دشمنان قرار میگیرد، موجب میشود تا او از ترکیب ابزار ساخت و استفاده از تاکتیکهای پنهانکاری بهره ببرد.
- مدیریت استرس و محدودیتهای منابع:
محدودیتهای منابع (مانند مهمات یا دارو) دینامیک بازی را به گونهای شکل میدهد که هر تصمیم نقشی حیاتی در بقا و پیشرفت داستان دارد. این موضوع، حس اضطراب و نیاز به برنامهریزی دقیق را در بازیکن تقویت میکند.
- تغییرات لحظهای و واکنشهای محیطی:
دینامیکهای بازی ناشی از رخدادهای ناگهانی یا تغییرات محیطی (مثلاً تغییر نور یا صداهای محیطی) باعث ایجاد یک تجربه پرتنش و پویا میشود. بازیکن باید به سرعت استراتژی خود را تغییر دهد و به موقع واکنش نشان دهد.
- تعاملات احساسی و روایت محور:
همراه با چالشهای فیزیکی، دینامیکهای داستانمحور باعث میشوند که بازیکن به تدریج درگیر فضای عاطفی بازی شود و با شخصیتها همذاتپنداری کند. این تعامل بین اقدامات عملکردی و پاسخهای احساسی، موجب ایجاد تجربهای چندلایه میشود.
۳. زیباییشناسی
ظرفیت زیباییشناسی The Last of Us در انتقال احساسات عمیق و روایتمحور نقشی کلیدی دارد:
- داستان و شخصیتپردازی:
داستان تأثیرگذار بازی، با محوریت روابط انسانی (مانند تعامل میان Joel و Ellie) و حکایتهای فاجعهبار دنیای پساآخرالزمانی، حس همذاتپنداری، اندوه و امید را در بازیکن برمیانگیزد. شخصیتهایی با ابعاد مختلف احساسی، بازیکن را به تفکر درباره اخلاق و انتخابهای انسانی وادار میکنند.
- فضاسازی و محیطهای بصری:
طراحی محیطهای ویرانه، استفاده از نورپردازیهای متضاد و جزئیات دقیق بصری به همراه موسیقی متن هماهنگ، بازیکن را در فضایی واقعی و انتزاعی همزمان غرق میکند. این عناصر، حس انزوا، خطر و در عین حال امید به نجات را به او القا میکنند.
- تجربه تعاملی احساسی:
انتخابهای اخلاقی و تصمیمگیریهای استراتژیک، بازیکن را درگیر یک تجربهی چند بعدی احساسی میکند که تنها با تعامل مستقیم با داستان و محیط بازی به دست میآید.
در مجموع، در The Last of Us، پیوند نزدیک میان مکانیکها، دینامیکها و زیباییشناسی باعث میشود تا بازیکن نه تنها از منظر فیزیکی و چالشهای گیمپلی، بلکه از لحاظ عاطفی نیز درگیر داستان و فضای بازی شود. مکانیکهای مبتنی بر سیستمهای بقا، پنهانکاری و ساخت ابزار و وسایل (Crafting)، بستر دینامیکهایی را فراهم میکنند که با ایجاد حس استراتژی و تصمیمهای تاکتیکی، بنمایه عمیق و احساسی بازی را تقویت میکنند. زیباییشناسی این بازی از طریق روایتهای تأثیرگذار، شخصیتهای زنده و محیطهای واقعگرایانه، تجربهای همدلانه و درگیرکننده خلق میکند.